نیما شاهرخشاهی
سید نیما شاهرخ شاهی بازیگر ایرانی است. او در سال ۱۳۸۲ با بازی در مکس وارد سینما شد. شاهرخ شاهی در کلاسهای کارگردانی اصغر فرهادی شرکت کرد و دو فیلم کوتاه نیز ساختهاست. او لیسانس مهندسی عمران دارد.
سید نیما شاهرخ شاهی بازیگر ایرانی است. او در سال ۱۳۸۲ با بازی در مکس وارد سینما شد. شاهرخ شاهی در کلاسهای کارگردانی اصغر فرهادی شرکت کرد و دو فیلم کوتاه نیز ساختهاست. او لیسانس مهندسی عمران دارد.
ناصر خلاف کار خردهپایی است که با دزدیدن قالپاق و ضبط ماشین روزگار میگذراند. او در یکی از همین سرقتها در اتومبیلی را باز میکند اما داوود را میبیند که در اتومبیل نشسته. آنها از دیدن هم جا میخورند...
در چيدمانه ، ميهمانان پس از انجام چالش هاي طراحي شده ، امتياز كسب ميكنند ، با امتيازاتشون لوازم منزل خريد ميكنند و در آخر ، چيدماني كه انجام ميدهند ، مورد قضاوت و نظر سنجي گروه داوري و مخاطبين برنامه قرار خواهد گرفت .
مسعود، یاشار و کامران سه جوان هستند که در آستانه ترشیده شدن هستند و تلاش های بسیاری برای جلوگیری از اتفاق می کنند که در این مسیر اتفاقات جالب و خنده داری برایشان اتفاق می افتد
پل پارک وی تهران برای کوهیار هدایت صرفاً بخشی از یک بزرگراه نیست، پلی است به سوی رها روانبخش، پلی که کوهیار فکر می کند با حرکت خلاف جهت روی آن به قصه عشق می رسد، اما نمی داند که سرانجام این قصه لالایی نیست.
قصه مردی که پس از مرگ همسرش، دوباره عاشق میشود...
فیلم سینمایی داشآکل برگرفته از کتاب سه قطره خون (مجموعه داستان کوتاه) اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت میکند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سالها روایت میکنند. فیلمی به قلم «منصور براهیمی» با نگاه نو به سینمای نوستالژیک ایران.
داستان جوانی به نام بهروز است که دست به هر کاری می زند شکست می خورد. بهروز به جای اینکه دلیل ناکامی هایش را بیابد، فکر می کند آدم بدشانسی است و چون بدشانسی هایش تداوم می یابد، دست به خودکشی می زند، اما چون تاریخ مصرف قرص هایی که خورده گذشته بود نجات می یابد. بهروز دوباره تصمیم به خودکشی می گیرد ولی...
کاوه با عابر پیادهای تصادف میکند و به زندان میرود. او بهطور غیرمنتظرهای توسط پدر همسرش حاجی توسلی با قید ضمانت آزاد میشود. کاوه بعد از آزادی متوجه میشود برادرش کشته شده و…
در فیلم کاتیوشا خلیل بسیجی معروف که در فضای مجازی به «خليل کاتیوشا» شهرت دارد مجبور میشود چند روزی را کنار عرشیا پسر جلف پولدار بگذراند. این اختلاف طبقاتی و دیدگاه باعث میشود دردسرهایی برای هم ایجاد کنند.
روایتی از سرگذشت زندگی یک فرمانده جنگ ایران و عراق دارد که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شده و در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد. این اتفاقات در قالب طنز موقعیت رخ میدهند.